خداوندا!!!!!!!
اگر روزی زعرشت به زیر آیی
لباس فقر برپوشی غرورت را برای
لقمه ای نان بیندازی به پای مردمان پست و بی ایمان
زمین و آسمان را کفر می گوئی.نمی گویی؟
اگر در ظهر گرماخیز تابستان لبانت را به کاسه ای تیر اندود بگذاری...
و چشمانت در این سو و آن سو در گذر باشد که شاید یک رهگذر از درونت باخبر باشد...
زمین و آسمان را کفر می گوئی.نمی گویی؟
اگر روزی بشر گردی
زحال ما خبر گردی
پشیمان می شوی از قصری خلقت
از این عالم از این بدعت
زمین و آسمان را کفر می گوئی
نمی گویی؟